نقش مردم در مقام اثبات و تحقق و اجرا، چه درباره اصل دین،چه درباره نبوت، چه درباره امامت بالاصل، و چه درباره نصب خاص، نقش کلیدی است؛ تا چه رسد به ولایت فقیه که نصب عام است. مردم اگر – معاذ الله – اصل دین را قبول نکردند، دین، نسیاً منسیا و فراموش شده میشود؛ اگر مردم نبوت را قبول نکردند، آن پیامبر مهجور میشود و اگر امامت امامی را قبول نکردند، آن امام مهجور میشود ولو آن که آن امام، همان حضرت علی بن ابی طالب (علیهالسلام) باشد. باید مقام ثبوت، مروعیت، و حقانیت را از مقام اثبات، قدرت عینی و.. جدا کرد. اگر کشور بخواهد اداره شود، تا مردم نخواهند و حضور نداشته باشند، نه نبوت، نه امامت، نه نیابت خاص، نه نیابت عام، هیچ یک در خارج متحقق نمیشود. کشور با صرف رأی علمی اداره نمیشود و در مقام اجرا، کار کلیدی در دست مردم است. حکومت اسلامی نیز حکومت سلطه و تحمیل نیست؛ اگر جبر و سلطه باشد، میشود همان حکومت باطل اموی و مروانی که پس از مدتی هم از بین خواهد رفت. / ولایت فقیه، جانشین امام معصوم (علیه السلام) است که امامت آن امام معصوم (علیهالسلام) جزء اصول مذهب است نه اصول دین، و متفکران اسلامی اگر ولایت فقیه را به عنوان یک مسأله کلامی مطرح کردهاند، بر اساس نیابت فقیه از امام معصوم (علیهالسلام) است، نه اینکه خود ولایت فقیه، در حد توحید و نبوت و معاد، جزء اصول دین یا در حد امامت، جزء اصول مذهب باشد.
۱۳۸۸ شهریور ۳, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر